از دل و جان عاشق زار توام

شاعر : فخرالدين عراقي

کشته‌ي اندوه و تيمار تواماز دل و جان عاشق زار توام
من نه مرد جنگ و آزار توامآشتي کن بامن، آزرمم بدار،
عفو کن، من خود گرفتار توامگر گناهي کرده‌ام بر من مگير
چون که من پيوسته غمخوار توامشايد ار يکدم غم کارم خوري
چون که من رنجور و بيمار توامحال من مي‌پرس گه گاهي به لطف
روز و شب جوياي ديدار توامچون عراقي نيستم فارغ ز تو